اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً


1- ترویج خانواده های بی سامان و لجام گسیخته در مقابل ساختار سنتی خانواده
2- ترویج و عادی جلوه دادن خیانت زن به همسرو البته شوهر به زن
3- بی اهمیت جلوه دادن احترام به والدین
4- عادی جلوه دادن رابطه جنسی دختر و پسر قبل از ازدواج تا حد باردار شدن دختر خانواده
5- هویت زدایی از مفهوم خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی مستقل و مؤثر
6- عادی جلوه دادن سقط جنین برای دختران قبل ازازدواج به عنوان راه حلی طبیعی برای رفع دلهره های احتمالی درروابط جنسی دختر و پسر
7- تعصب زدایی ازکانون خانواده و ترویج بی تفاوتی نسبت به حریم خانواده
8- ترویج مفهوم زندگی با دیگران به جای ازدواج ( جالب است بدانیم این مفهوم سالهاست در برخی تولیدات روتین تلویزیونی خودمان هم تبلیغ می شود).
9- ترویج فمینیسم وکم رنگ کردن نقش مرددرجامعه درحد کسی که تنهاجهت رفع نیازهای جنسی زن خلق شده است!
10- مخدوش نمودن رابطه فرزندان پسر و دختر در خانواده
11- افزایش تأثیر پذیری جنسی و خشونت در جوانان و نوجوانان بخصوص از طریق پخش موزیک ویدئوهای خاص

12- پی ریزی وایجادآمادگی ذهنی تفکرشیطان پرستی درنوجوانان و جوانان

13-تخریب غیرت ومردانگی

14-ایجاد فساددرعقایددینی

15-ریختن قبح گناه در هر دین ومذهبی

آدرس 1 - لطفا کلیک کنید

آدرس 2 - لطفا کلیک کنید

آدرس 3 - لطفا کلیک کنید

آدرس 4 - لطفا کلیک کنید


اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

 برخى از مهم‏ترین عواملى که در محیط خانواده آرامش را بر هم مى‏زنند، اضطراب و دلهره و نگرانى مى‏آفرینند، دل شوهر و فرزندان را مى‏لرزانند و بهار خرّم زندگى زناشویى را خزان مى‏کنند، عبارتند از:

1- سختیهاى زندگى‏

فشارهاى ناشى از مشکلات زندگى، دشوارى کار و مسئولیت، فقر و ندارى و مانند آن که مرد با آنها دست و پنجه نرم مى‏کند همواره فکر و ذهن او را مشغول و در او ایجاد نگرانى مى‏کند. او در این فکر است که چگونه از این گردونه نجات یابد و کشتى خانواده را به سلامت به مقصد برساند.

2- احساس ناخشنودى‏

از عوامل نگرانى و اضطراب مردان به ویژه در آغاز زندگى مشترک این است که احساس مى‏کنند به آرمان خود دست نیافته‏اند و زن او آن کسى نیست که بتواند او را خوشبخت کند.

به ویژه اگر در تعامل با همسر خویش شواهدى در این جهت پیدا کند، نگرانى‏اش افزون مى‏شود.

3- احساس تنهایى‏

ممکن است مرد در زندگى از دوست و آشنا و دیگر افراد خیانتها و بى‏وفاییهایى دیده باشد و از این جهت خود را تنها و بى‏یار و یاور احساس کند و نگران باشد و احساس کند همسر او نیز یکى از آنهاست و نمى‏تواند او را از این تنهایى درآورد.

 4- بدبینى آزاردهنده‏

عامل دیگرى که ممکن است آرامش مرد را در خانواده بر هم زند این است که ببیند همسرش به او اعتماد ندارد و به جهت بدبینى دائم او را مى‏پاید و به او ایراد مى‏گیرد.

5- جدال بیهوده‏

گاه بگومگوهاى بیهوده همسرش روزگار او را سیاه مى‏کند. او مى‏بیند جوّ حاکم بر زندگى خانوادگى آرام نیست. بر سر کوچک‏ترین مسئله با او جدال مى‏شود، او را مى‏آزارند، تحقیر و یا توهین مى‏کنند.

6- شرارتهاى برخى فرزندان‏

عامل دیگرى که خانواده را دچار اضطراب مى‏کند نا آرامى و شرارت برخى فرزندان است.

حرف مرد به عنوان پدر در خانه و نزد فرزند خریدار ندارد. جایگاه او در خانواده متزلزل شده است. خانه، که باید محیط امنیت و آسایش او باشد، به جهنّمى سوزان و تحمل‏ناپذیر تبدیل شده است. حال درصدد این نیستیم که بگوییم مقصّر کیست.

7- کاهش روابط صمیمانه خویشاوندى‏

گاهى مرد یا زن مى‏بیند پس از ازدواج، روابط صمیمى او با بستگانش تیره شده است. سردى روابط بر اثر انحطاط اخلاقى، تنشها، خصومتهاى بى‏مورد، حسادتها، نمّامیها و مانند آن، انسان را آزرده خاطر مى‏کند.

کتاب مدیریت در خانه و خانواده، ص: 47


اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

عوامل نفوذ بر دیگران‏
اصول دوستیابى و نفوذ بر دیگران و رهبرى مؤثر به قرار زیر است:
1. صادق باشید.
2. در دیگران انگیزه ایجاد کنید.
3. به دیگران احترام گذاشته و به آنان علاقه‏مند باشید.
4. همیشه حتى در هنگام مشکلات و سختى‏ها خنده‏ رو باشید.
5. به یاد داشته باشید که نام هر فردى، زیباترین و مهم‏ترین کلمه است.
6. شنونده خوبى باشید. دیگران را تشویق کنید در مورد خود صحبت کنند.
7. طورى رفتار کنید که دیگران احساس کنند مهم هستند و هر کارى که از دستتان بر مى‏آید صادقانه برایشان انجام دهید.
8. به «نظر» دیگران احترام بگذارید.
9. اگر اشتباه کردید، سریع و صادقانه آن را بپذیرید.
10. دوستانه صحبت کنید.
11. اجازه دهید طرف مقابل بیشتر صحبت کند.
12. با عقاید و آرزوهاى مثبت و سازنده دیگران همراه شوید.
13. با افراد مثبت و انگیزه دهنده دوست باشید.
14. عقایدتان را به دیگران تحمیل نکنید.
15. صادقانه از کارهاى خوب دیگران تعریف کنید.
16. اشتباهات دیگران را غیر مستقیم تذکر دهید.
17. قبل از انتقاد از دیگران در مورد اشتباهات خودتان صحبت کنید.
18. به جاى دستور صریح، سؤال کنید.
19. در دیگران احساس امنیت ایجاد کنید.
20. هر پیشرفت جزئى و هر نکته مثبتى را تحسین کنید.
21. مشوق باشید و بکوشید اشتباه دیگران را آسان و قابل اصلاح نشان دهید.
22. بگذارید افراد از انجام پیشنهادات شما خوشحال شوند.
23. اگر براى کسى کارى انجام مى‏دهید، انتظار جبران نداشته باشید.
هزار و یک نکته، ص: 248

 

 


اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

مناجات و احساس خوشبختی 

 

 

به ساعت نگاه کردم. از نیمه شب گذشته بود. از رختخواب بلند شدم. لباسهایم را پوشیدم و از خانه بیرون زدم. نمی‏دانم چند دقیقه یا چند ساعت طول کشید ؛ ولی بی‏هدف، توی کوچه پس کوچه‏ها پرسه می‏زدم.

 

یک لحظه صدای دلنشینی به گوشم رسید و مرا به خود آورد. چقدر زیبا زمزمه می‏کرد: مَولایَ یا مَولای! أنتَ المَولی و أنَا الْعَبْد، و هَلْ یَرْحَمُ العَبْدَ إلاّ الْمَوْلی؟(1)

این صدا آن‏قدر مرا منقلب کرد و در آن تاریکی شب، روی من اثر گذاشت که بی‏اختیار، بغضم ترکید و اشکهایم جاری شد. سرم را به دیوار کوچه تکیه دادم و...

چند دقیقه‏ای بر همین منوال گذشت و دانه‏های اشک بر گونه‏هایم جاری می‏شد. احساس کردم کُلّی سبک شده‏ام. سرم را که بالا گرفتم، نگاهم به گنبد طلاییِ غرق در نورِ علی بن موسی الرضا(ع) افتاد. با خود گفتم: من کجا و اینجا کجا؟!

اصلاً نمی‏دانم از کوچه پس کوچه‏ها چطور گذشته بودم که از مقابل حرم امام رضا(ع) سر درآورده بودم.

آن مناجات زیبا، آن قدر دلنشین بود که مرا از خود، بی‏خود کرده بود و تمامی غم و غصه‏ها را از دلم برداشته بود. دیگر غم و غصه‏ای نداشتم و تمام ناراحتیهایم را فراموش کرده بودم. در عالم دیگری سیر می‏کردم. دیگر آن محمدشکست خورده و مأیوسِ چند ساعت قبل نبودم. در دلم روزنه‏ای به امید، باز شده بود که این مشکلات، با توکّل و استمداد از خدا قابل حل است و من بی‏خودی این همه خود را عذاب و رنج داده بودم.

به راستی، این احساس پر از اطمینان و این آرامش از کجا در من ایجاد شده بود؟».

سرشت مشترک

انسان، موجودی است که همیشه به دنبال خوشبختی است و دوست دارد در هر زمان و مکانی، بانشاط و شاد باشد. هیچ‏گاه از اضطراب و نگرانیِ خاطر، خوشش نمی‏آید و زمانی احساس سعادتمندی می‏کند که آرامش خاطر و اطمینان قلب داشته باشد.

امّا چه کند که روح آدمی چنین نیست ؛ گاه با نشاط می‏شود و گاه رنجور، گاه در سلامتی به سر می‏برد و گاه در بیماری، گاه صعود می‏کند و گاه افول . او در این زمینه‏ها همانند جسم است و نیاز به پیشگیری قبل از ابتلا دارد. برای اینکه آرامش خاطر داشته باشد و رنجور و بیمار نگردد، باید تکیه‏گاهی داشته باشد. البته نه هر تکیه‏گاهی ؛ تکیه‏گاهی مورد اطمینان و از هر جهت نیز کامل.

عده‏ای «دوست» را به عنوان تکیه‏گاه، انتخاب می‏کنند و در این گمان‏اند که برقرار کردن یک ارتباط صمیمانه با دوست، به آنها آرامش می‏دهد. بعضی با داشتن یک «همسرِ» با محبت می‏پندارند که به تکیه‏گاه خوبی تکیه کرده‏اند. عده‏ای دیگر هم تمام تکیه خود را بر جیبی پر از «پول»، ماشینی با مدلِ بالا و... قرار می‏دهند و گمان می‏کنند جمع کردن مال و منال دنیا و در خانه‏ای زیبا و بزرگْ زندگی کردن و... به آنها آرامش می‏دهد. بعضی دیگر به «علم» خود می‏بالند و فکر می‏کنند که علم به تنهایی می‏تواند آنها را هدایت کرده، به مقصود برساند. بعضی هم به «هوش» و «ذکاوت» و «اراده قویِ» خود تکیه می‏کنند، با این گمان که با داشتن این خصوصیات، همه چیز دارند.

البته ناگفته نماند که دوست خوب داشتن و ارتباط صمیمانه با آنها برقرار کردن، بسیار خوب است و در بسیاری از مشکلات، یار و یاور انسان است. همچنین داشتن همسری با محبت، بسیاری از غم و غصه‏ها را از دوش انسان برمی‏دارد. دارایی نیز در موارد بسیاری به کمک انسان می‏آید. همچنین علم در هدایت و راهنمایی انسان در جهت انتخاب راه صحیح در دوراهیهای زندگی بسیار مفید است. هوش و ذکاوت و اراده قوی در تحمّل کردن و حل کردن بسیاری از سختیهای زندگی نقش مهثری دارند ؛ اما هیچ یک از این موارد یاد شده و امثال آنها نمی‏توانند تکیه‏گاهی از هر جهت، کامل و بدون عیب و نقص و مورد اطمینان باشند.

در بعضی مواقعِ بحرانی نه دوست می‏تواند به انسان آرامش دهد، نه همسر، نه مادیات، نه علم، و نه... . در این چنین مواقع بحرانی است که انسان به تکیه‏گاه کاملی نیاز پیدا می‏کند تا به او آرامش دهد و جز خداوند مهربان، کسی دیگر نمی‏تواند در این جایگاه قرار گیرد ؛ همو که در تمامی مراحل و مشکلاتی که برای انسان به وجود می‏آید، آرامش خاطر می‏بخشد و وی را از سرگردانی و پریشانی نجات می‏دهد.

خداوندی که در هر کجا و در هر حالی می‏توان با او صحبت کرد، خداوندی که رازدارترین رازداران است و عیب هیچ کس را بر دیگری ظاهر نمی‏کند، بلکه عیوب انسان را از دیگران می‏پوشاند. خداوندی که حتی یاد او داروی درد تمام دردمندان است. با یاد اوست که تمامی دلهای ناآرام و پریشان، آرام می‏گیرند و با یاد اوست که انسان، اطمینان قلب پیدا می‏کند. حضرت علی(ع) می‏فرماید:

«هرگاه او را بخوانی ندایت را می‏شنود، و چون با او راز دل گویی راز تو را می‏داند. پس حاجت خود را با او بگوی، و آنچه در دل داری نزد او بازگوی ؛ غم و اندوه خود را در پیشگاه او مطرح کن، تا غمهای تو را برطرف کند و در مشکلات، تو را یاری رساند».(2)

راههای اُنس با خدا

برای رسیدن به خدا و کسب احساس آرامش، راههای بسیاری وجود دارند که فقط به چند مورد از آنها اشاره می‏شود:

1 . عبادتهای رسمی (نماز، روزه، حج، و...): یکی از ثمرات اصلی عبادات، اُنس با خداست. البته باید به یک شرط اصلی توجه داشت که آن هم توجه قلبی و احساس حضور و دوستی متقابل است. به عنوان نمونه، نمازی انسان را به خدا می‏رساند و به او آرامش می‏دهد که با حضور قلب و باتوجه باشد ؛ یعنی اینکه بداند در هنگام نماز می‏خواهد با چه کسی صحبت کند و در برابر چه کسی ایستاده و به رکوع می‏رود یا سر به سجده می‏گذارد. این چنین نمازی است که انسان را سبک می‏کند و از گناه و پلیدی دور می‏سازد (خود خداوند می‏فرماید: نماز، حقیقتا انسان را از زشتی و پلیدی دور نگه می‏دارد»)(3) و بعد به خدا نزدیک می‏شود تا جایی که خداوند به او آرامش می‏دهد و غباری را که بر قلب او نِشسته و مانع از احساس آرامش است، می‏شوید:

پیامبر اکرم(ص) در حدیثی به اصحاب خویش چنین می‏فرماید: «اگر بر در خانه شما نهری جاری باشد و هر روز، پنج‏بار خودتان را در آن بشویید، آیا در جسم شما چرکی خواهد ماند؟ اصحاب جواب دادند: خیر! بعد، پیامبر فرمود: به درستی که نماز، مانند نهر جاری بر در منازل شماست که هر کس نماز بخواند گناهانی که مابین نمازها انجام داده، پوشیده می‏شود».(4)

2 . مناجات: از دیگر راههای نزدیک شدن و رسیدن به خدا، مناجات (نیایش) و به عبارتی دیگر، دعا کردن و گفتگو با اوست. دعا، کلید عطا و وسیله قُرب به خدا و اصل عبادت و مایه حیات روح و در واقع، روح زندگی است. دعا، یاد دوست در دلْ‏راندن و نام او به زبان آوردن و در خلوت با او جشن گرفتن و در سکوت با او نجوا گفتن و شیرین‏زبانی کردن است. دلِ بی‏دعا بها ندارد و دل بی‏بها را پرتوی نیست. خداوند، خود می‏فرماید: «بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من شما را چه وزن نهد و به شمار آورد؟!».(5)

امام صادق(ع) فرمود: «به دعا تمسّک جویید که با هیچ چیز همانند دعا به خداوند نزدیک نمی‏شوید».(6)

دعا و مناجات می‏تواند در هر جا و هر زمان و به هر زبانی باشد. حتما نباید انسان با خداوند به زبان عربی صحبت کند؛ به هر زبانی که با خداوند به مناجات بپردازیم خداوند، گوش می‏دهد. البته ادعیه و مناجاتهایی که از معصومان(ع) به ما رسیده، به زبان عربی است، مانند: دعای کمیل، دعای توسل و... و مناسب است ما هم به همان زبان، آنها را بخوانیم ؛ اما اگر خواستیم با خدایمان خودمانی صحبت کنیم و به زبان عربی هم نتوانستیم حرفهای دلمان را با خدا بگوییم، با همان زبان مادری‏ای که داریم (فارسی باشد یا ترکی یا...) می‏توانیم با خداوند صحبت کنیم.

دعا را هم می‏توان به صورت گروهی خواند مانند مراسم دعای کمیل، دعای ندبه و... و هم به صورت فردی، که در گوشه‏ای خلوت بنشینیم و با خدا به راز و نیاز بپردازیم.

شواهد پزشکی هم بر این مطلب دلالت دارند که مناجات و نیایش با خداوند، در رفع افسردگی مهثر است، به تحکیم روابط خانوادگی می‏انجامد، از جرایم و اشتباهات زیادی پیشگیری می‏کند و... و حتّی وقتی برای بیماران قلبی بعد از اینکه عمل جراحی روی آنها انجام شده، نوار قرآن گذاشته‏اند، شنیدن صوت قرآن در روند بهبود آنها تأثیر بسزایی داشته است. همچنین بررسی شده که افراد دیندار از جهت بهداشت روانی نسبت به افراد بی‏دین از سلامت بهتری برخوردارند.(7)

همه اینها حاکی از این است که یاد خدا انسان را دگرگون می‏کند و آتش عشق الهی را در دل انسان با ایمان، شعله‏ور می‏سازد و در برابر حق، تسلیم می‏گرداند و خضوع کامل و اطاعتِ محض از خداوند در تمامی اعضای بدن او متبلور می‏گردد.

چنین فردی که رضایتش در گرو رضایت خداوند است، هیچ‏گاه در برابر مشکلات و گرفتاریها ناامید نمی‏شود و خود را پریشان نمی‏کند. لذا همیشه آرامش خاطر دارد و در نتیجه، احساس خوشبختی می‏کند.

 


1 . سرور من! تو مولایی و من بنده، و آیا بنده را جز آنکه مولایش او را ببخشد، راهی هست؟! (مفاتیح الجنان، مناجات امیرالمهمنین). 

2 . نهج‏البلاغه، نامه 31 . 

3 . سوره عنکبوت، آیه 45 .

4 . وسائل الشیعة، ج 4، ص 12 ؛ التهذیب، ج 2، ص 237 .

5 . برداشتی از: رساله نورٌ علی نور، [آیة‏اللّه‏] حسن حسن‏زاده آملی، ص 10 .

6 . عدة الداعی، ص 123 .

7 . برای اطلاع بیشتر از جزئیات هر یک از پژوهشها، به تحقیقات میدانی منتشر شده در کتاب اولین همایش بین‏المللی نقش دین در بهداشت روان (چکیده مقالات) و نیز مقاله «حدیث و پژوهشهای روان‏شناختی» (فصلنامه علوم حدیث، ش 24، ص 223 ـ 240) مراجعه شود. (حدیث زندگی)

 


اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً

با سلام به همه دوستان طلبه و هیئتی های عزیز وهمه دوستانی که این صفحه را باز و مطالعه میفرمایند

اینجانب با توجه به دیدن مشکلات عدیده نسل جوان و مشکلات زیادی که خانواده ها باآن درگیر و سر وکله میزنند تصمیم گرفتم هر انچه در حل مسائل ومشکلات روزمره از دست من برآیدانجام دهم فلذا مجمهعه مطالب این وبلاگ را موضوعاتی چون منبر اقایان اساتید محترم مداحی نرم افزار قرآن تفسیر سایت مراجع و هر چه از دستم برآید در خدمت خواهم بود دعا بفرمائید

التماس دعا


<      1   2   3